هنگامی که مجتمع مسکونی خود به طور ناگهانی تهدید به فروپاشی می شود، عماد و رانا باید محل اقامت خود را پیدا کنند و به یک آپارتمان شلوغ در نزدیکی متعلق به یکی از آشنایان خود حرکت کنند. آنها متوجه شدند که یکی از اتاق های آپارتمان قفل شده و با چمدان مستاجر سابق پر شده است. این جابجایی ناخوشایند و اختلال فضای شخصی به زودی به یک درگیری خشن و وحشتناک شخصی در خانه آنها تبدیل می شود. به رغم تلاش برای پاک کردن آنچه رخ داده است، حوادث وحشتناک دوباره و دوباره از طریق ذهن خود را شکست، و عماد در تلاش انتقام برای پیدا کردن مقصر است. در عین حال، این دو نقش نقش اصلی را در نقش "مرگ فروشنده" ایفا می کنند، و بدتر شدن روابط در بازی، به شدت نشان دهنده شکاف میان شخصیت های فیلم است. / When their housing complex suddenly threatens to collapse, Emad and Rana have to find a place to stay, moving to a nearby shabby apartment owned by one of their acquaintances. One of the apartment rooms is locked and filled with the luggage of the former tenant. This inconvenient displacement and disruption of personal space soon intersects a violent and terrible personal intrusion in their home. In spite of trying to erase what happened, the terrible events break through their minds again and again, and Emad proceeds to find the culprit in a reprisal attempt. At the same time, the couple is playing the lead roles in Arthur Miller's play "Death of a Salesman", and the deterioration of relationships in the play eerily mirrors the breakdown of understanding between the film's characters.
|